vasael.ir

کد خبر: ۱۲۷۲۶
تاریخ انتشار: ۲۵ بهمن ۱۳۹۷ - ۱۱:۴۹ - 14 February 2019

معرفی كتاب | چالش سياست دينی و نظم سلطانی

وسائل ـ فیلسوفان سیاسی عصر صفویه اساسا نمی‌توانستند با نظم سیاسی غیر فاضله و تغلبی صفوی موافق باشند اما از آنجا که نه مقدورشان بود که نظام سیاسی فاضله تاسیس کنند و نه هرج و مرج گرايی را بر هر حكومت‌های غير فاضله ترجيح می‌دادند؛ بنابراین با نعم البدل بدون آنكه آن را مشروع بدانند، كنار می‌آيند و برای رسيدن به نظم سياسی مطلوب تلاش می‌كنند.

به گزارش خبرنگار وسائل، تحولات قرون اخیر در عالم اندیشه و معرفی كتاب| چالش سياست دينی و نظم سلطانی (با تأكيد بر انديشه و عمل سياسی علمای شيعه در عصر صفويه)عمل به این تفکر دامن زد که باورها و رفتارهای دینی برای همیشه به موزه‌های تاریخ سپرده خواهد شد، به طوری که در مراحل سه گانه آگوست کنت ادعا شده که رشد آگاهی و معرفت تجربی موجب عقب‌نشینی افکار ربانی و فلسفی از ساحت های مختلف زندگی انسان خواهد گردید.

اما وقوع برخی تحولات فکری و سیاسی، چون انقلاب اسلامی در ایران، فروپاشی شوروی و تضعیف مارکسیست ـ به عنوان مهمترین ایدئولوژی معارف دین ـ پیدایش گروه‌های بنیادگرایی دینی در میان پیروان ادیان بزرگ، گسترش رویکرد انتقادی به مدرنیته از منظره نحله های پست مدرنیستی، فمینیستی، طرفداران محیط زیست، رشد فلسفه علم و گسترش دیدگاه‌های آنارشیستی در حوزه معرفت و بحران های دیگر فراروی بشر امروز، همه، ادعای خروج دین از ساحت زندگی انسان را مورد تردید قرار داد.

از نتایج این تردید اقبال مجدد به اندیشه های سیاسی اسلام است. در این راستا از یک سو، موسسات مطالعاتی غربی به بنیادهای فکری سیاسی در میان مسلمانان و به ویژه شیعیان روی آوردند و از سوی دیگر محققان مسلمان به میراث سیاسی خود نگاهی دوباره افکندند.

 

نظریه فقها، نظریه فلسفه و نظریه ادبی

البته هر دو دسته مطالعات نیازمند ارزیابی و درجه بندی از نظر روش و محتوا و در این جا، در راستای موضوع پژوهش ارزیابی این تحقیقات اندیشه سیاسی مسلمانان در سه دیدگاه قابل طبقه‌بندی می‌داند: نظریه فقها نظریه فلسفه و نظریه ادبی، نظریه فقها اسلامی ترین نظریه، نظریه فلاسفه ادامه فلسفه سیاسی یونان و ادبی نظریه سلطنتی و پادشاهی است.

بر همين اساس برخي با محور قرار دادن معضلات جامعه ايران، انديشه سياسي به چهار طبقه انديشه هاي سياسي دولت مدار، دين مدار، غرب مدار و تمدن مدار تقسيم كرده اند.

اما حجت الاسلام والمسلمين نجف لک زايي، رئيس پژوهشگاه علوم و معارف اسلامي در كتابي با عنوان «چالش سياست ديني و نظم سلطاني (با تأكيد بر انديشه و عمل سياسي علماي شيعه در عصر صفويه)» مد نظر قرار نگرفتن چالش اصلی در مباحث اندیشه سیاسی دینی را مهمترين نقد اين طبقه بندي عنوان مي كند.

ایشان مي نويسد: همانطور که نظامیان دانشمندان تجربه گرا و عالمان نقل به سر دامنه مشمول مدعیات به نزاع علم و دین منجر شد نزاع میان حاکمان و عالمان دینی بر سر حوزه اقتدار نیز به ازای دین و سیاست کشیده شد.

 

نظم سلطانی منافی نظم شیعی است

این منازعات در جهان اسلام و به ویژه میان عالمان شیعی و حاکمان در سراسر عصر غیبت ظهور و بروز ویژه یافت. الگوی سیاسی شیعه امامت است، بنابراین نمی‌توان «نظم سلطانی» را مشروعیت داد؛ زیرا نظم سلطانی منافی «نظم شيعي» نزد شیعه دوازده امامی است.

با این وصف در پاره ای از اعصار همچون دوره صفویه شاهد همگرایی، همکاری و زیست مسالمت جویانه برخی عالمان شیعه با سلاطين صفوي بوده ایم. پرسش پژوهش حاضر نیز این است که رابطه میان عالمان شیعه به عنوان حافظان و حاملان شریعت و آموزه‌های شیعی، با سلاطين صفوي به عنوان حاملان نظم سیاسی «غاصبانه» چگونه بوده است؟

آیا در این عصر امر جدیدی در ساحت اندیشه سیاسی شیعه صورت گرفته است؟ آیا سلطنت به مرور زمان متحول شده و به آموزه‌های شیعي نزديک گرديده و يا انديشه سياسي شيعه در خدمت نظم سلطانی قرار گرفته و توجیه گران شده است؟

آیا نظم سیاسی شیعی طي فرآیند آرام و تدریجی تقویت شده و به سوی حرکت استقلال طلبانه پیشرفته است؟ در صورت وجود چالش میان عالمان شیعی و حاکمان صفوی این چالش‌ها چه بوده است؟ علماي شيعه تا چه میزان در تحول نهادهای چون مرجعیت دینی و سیاسی علما، نو کردن روش هاي استنباط، بازسازی و افزایش منابع دینی از نظر توجه یا عدم توجه به عقل و احیای افکار و نصوص فراموش شده اسلامی نقش داشته اند؟

موضع گيري علمای اصولی چه پیامدهایی در زندگی سیاسی داشته است؟ موضع‌گیری مناسبت فقیهانی چون محقق كركي، محقق اردبیلی، شیخ بهایی، علی نقی کمره‌ای، محقق سبزواری و علامه مجلسي و نيز فيلسوفاني چون میرداماد، میرفندرسکی،  صدرالمتألهین و فیض کاشانی در قبال سلطنت چه بوده است؟

برای پاسخ به این سوال اصلی و فراگیر مطرح شده است که اندیشه سیاسی شیعه در عصر صفویه در پرتو چه شرایط ذهنی و عینی شکل گرفته و باعث برقراری چه نوع مناسباتی میان علمای شیعه، به عنوان حاملان سیاست دینی و سلاطین صفوی به عنوان عاملان نظم سلطانی گردیده است؟

 

دیدگاه‌های مختلف پیرامون مناسبات دین و دولت در عصر صفویه

تحلیل‎گران انديشه و رفتارهای سیاسی، برداشت های متفاوتی از مناسبات دین و دولت در عصر صفویه دارند. گروهی مناسبات را ستودند و برخی آن را انحراف در تعالیم شیعی به حساب آورده‌اند.

تعارض بنیانی میان این برداشت‌ها ناشی از چارچوب‌های نظری متفاوت مشکلات روشی و محتوایی و علقه هايي است که این پژوهشگران گرفتار آن بودند. همچنین فقدان دسترسي به منابع و فقر مطالعات لازم درباره مناسبات این دوره از دیگر عواملی است که باعث ادعاهای کلان درباره آنها شده است.

مشهورترین ناقد مناسبات علمای شیعه با دولت صفوی علی شریعتی بود. وی با ابداع دو اصطلاح «تشیع علوی» و «تشیع صفوی» از همگرایی عالمان شیعی و سلاطین صفوی به شدت انتقاد کرد و آن را گامی در جهت خارج ساختن تعالیم شیعی از حالت اولیه و اصيل خود دانست. اما برخی محققان این مناسبات را مثبت ارزیابی کردند. از جمله رسول جعفریان، جان فوران، لمبتون، منصور صفت گل و مریم میراحمدی نیز از گرایش های مختلف در میان عالمان شيعي سخن گفته‌اند. 

در این تحقیق با استفاده از جمع مثبت این آثار و منابع دیگر و نیز تجربیات پژوهشی مربوط به این دوره به بررسی مناسبات شکل گرفته میان علمای شیعه به عنوان حاملان سیاست دینی و سلاطین صفوی به عنوان عاملان نظم سلطانی، پرداخته و آن را از نوع «واهمگرایانه» خوانده است و اندیشه های سیاسی اسلامی برخاسته از آموزه‌های دینی و مقتضیات زمان و مکان و مقدورات را از دلایل و عوامل اصلی شکل گیری مناسبات دانسته است. واهمگرایی محصول تداوم در مباني و اصول تفکر و تغییر در ساحت اندیشه سیاسی است.

 

گفتمان انقلاب، گفتمان اصلاح، گفتمان تغییر و گفتمان تغلب

برای تبیین مناسبات واهمگرایان، طبقه بندی جدیدی از مناسبات دین و دولت که معطوف به هدف و غایت رفتارها و انديشه هاي سیاسی است، ارائه شده است. در این طبقه بندی تمامی رفتار، افکار، آرا و اندیشه های سیاسی فیلسوفان، فقها، متکلمان، سیاست نامه نویسان، عرفا و تاریخ نگاران، دین مدار یا تمدن محور را می توان در گفتمان های زیر لحاظ کرد: گفتمان انقلاب، گفتمان اصلاح، گفتمان تغییر و گفتمان تغلب.

رفتارها و اندیشه های سیاسی انقلابی در صدد تغییر دادن کلی و سراسری اوضاع هستند؛ رفتارها و اندیشه های اصلاحي از وضع موجود راضی نیستند و برای رسیدن به وضع مطلوب ارائه طریق می‌کنند؛ اندیشه ها و رفتارهای سیاسی که در قالب گفتمان تغییر قابل فهم هستند، با هدف حفظ اسلام، حفظ شیعه، حفظ و ذخیره نیروها و پنهان نگه داشتن برنامه‌های مبارزاتي به منصه ظهور می‌رسند؛ اندیشه‌ها و رفتارهای متقلبانه در نظم سیاسی غیر اسلامی هضم و جذب می شود. در این گفتمان، قدرت و زور مشروعیت آفرین است.

در عصر صفوی امري متناسب با مقتضيات زمان و مکان در ساحت اندیشه و عمل سیاسی شیعه و نیز در ساحت نظم سلطاني صورت گرفته است. به عبارت دیگر، در این عصر دو نیروی عمده نهاد سلطنت و نهاد مرجعیت و رهبری دینی به طرف مقارن گسترش یافته اند.

این دو نیرو و تعارض هاي جدی با یکدیگر داشته‌اند، اما به دلایل مختلف از جمله داشتن دشمنان مشترک و نياز شديدي که نهاد سلطنت به كسب مشروعیت دینی و نهاد مرجعیت به گسترش قلمرو مذهبی و حمایت از شیعیان داشت، با یکدیگر همکاری هایي داشتند. اندیشه و عمل سیاسی عالمان شیعي در این عصر در قالب گفتمان اصلاح قابل تبيين است.

در این همکاری‌ها به مرور این نظریه تقوی تقویت شد که سلطان شیعه، چون یکی از شیعیان غير مجتهد است، ناگزير است از مجتهد شيعي تقلید کند. بنابراین نهاد مرجعیت و رهبری دینی به تدریج تقویت شد و در جهت استقلال بیشتر از سلطنت گام برداشت.

این دو نیرو از آن زمان به شکل موازی، البته با افت و خیزهایي، در ایران حرکت می‌کردند تا سرانجام در دوره جدید نهاد سلطنت تصميم به تضعیف نهاد مرجعیت گرفت که به دلیل ناتوانی گفتمان اصلاح و تقيه در پاسخگویی به اهداف شيعه، گفتمان انقلاب شکل گرفت و توانست برای همیشه نهاد سلطنت را از صحنه ایران حذف کند.

به طور خلاصه می توان اندیشه های سیاسی شیعه، از یک‌سو مبتنی بر عناصر ثابت و فرازمانی مانند محوریت نص، مبدأ شناسی، انسان شناسی، راهنماشناسی، فرجام شناسی و غیره و از سوی دیگر واجد عناصر زمانمند و تاریخی مانند لزوم عمل به قدر مقدور، مصلحت، مقتضیات زمان و مکان، ضرورت حکومت و غيره باشد.

این کتاب در پنج بخش با عناوین مفاهيم و چارچوب نظری، شرایط ذهنی تکوین اندیشه و عمل سیاسی علمای شیعه، شرایط عيني تکوین اندیشه و عمل سیاسی علمای شیعي در عصر صفويه، فیلسوفان و سیاست در عصر صفویه، فقه و سیاست در عصر صفویه تنظيم شده است.

 

سعادت؛ دغدغه فیلسوفان سیاسی شیعه

در بخش چهارم كتاب كه با عنوان فيلسوفان و سياست در عصر صفويه نامگذاري شده است نويسنده در جمع بندي نظريات فيلسوفان اينگونه آورده است: فیلسوفان سیاسی شیعه، دغدغه «سعادت» دارند. سعادت قصوا، كه همان سعادت حقيقي است، در آخرت تامین می شود، مشروط بر اینکه اقدامات فرد در دنیا به گونه‌ای باشد که محصول آن سعادت حقیقی باشد.

در تقابل و تضاد با سعادت حقیقی، سعادت پنداری و توهمي مطرح می شود. فرهاد فرجام سعادت پنداری، سعادت قصوا نيست. نظام های سیاسی فاضله به رهبری انبیا و ائمه و مجتهدان حکیم ضامن هدایت انسان ها به سوي سعادت حقیقی هستند، درحالي كه نظام های سیاسی غیر فاضله انسانها را به سوی سعادت پنداري و توهمي سوق مي دهند.

بنابراین فیلسوفان سیاسی عصر صفویه اساسا نمي‌توانستند با نظم سیاسی غیر فاضله و تغلبی صفوی موافق باشند اما از آنجا که نه مقدورشان بود که نظام سیاسی فاضله تاسیس کنند و نه هرج و مرج گرايي را بر هر حكومت هاي غير فاضله ترجيح مي دادند، لذا با نعم البدل بدون آنكه آن را مشروع بدانند، كنار مي آيند و براي رسيدن به نظم سياسي مطلوب تلاش مي كنند.

 

فقها و سیاست در عصر صفویه

در بخش پنجم آمده است: فقهای شیعه در رویکردی واقع گرایانه و در شرایطی که تأسیس حکومت توسط خودشان مقدور نبود و نیز زمینه خارج شدن از شرایط تقیه و ورود به عرصه اصلاح و گسترش آموزه‌های شیعی برایشان فراهم شده بود در حرکتی مستقل از نظام سیاسی سلطنتی و البته با استفاده از آن و با توجه به اینکه سرنوشت تشیع و مذهب نباید با سرنوشت سلطنت گره بخورد، به تأسیس مراکز تعلیم و تربیت دینی اصلاح دینی عامه مردم تلاش برای اصلاح رفتار حاکمان و نیز استفاده از قدرت سلطنت در امر گسترش مذهب برآمدند./229/602/ح

ارسال نظر
نام:
ایمیل:
* نظر:
آخرین اخبار
اوقات شرعی
۱۳ / ۰۲ /۱۴۰۳
قم
اذان صبح
۰۴:۴۰:۵۲
طلوع افتاب
۰۶:۱۴:۳۶
اذان ظهر
۱۳:۰۳:۵۶
غروب آفتاب
۱۹:۵۲:۳۴
اذان مغرب
۲۰:۱۰:۳۹